دلنبشته های تابناک

روزنامه جوان بدحجاب'>حجاب ها را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده است.از نظر این روزنامه، بد حجابی که در اعتراضات خیابانی شرکت می کند بد حجاب بد است و بد حجابی که در راهپیمایی های دولتی حضور به هم می رساند بد حجاب خوب می باشد.بعضی از افراد سیاسی سرشناس این تقسیم بندی را در راستای استانداردهای دوگانه ارزیابی کرده و بر گمان باطل "گشت ارشاد با بد حجاب های خوب کار ندارد" فرو رفته اند.نگارنده، اتفاقا، تصور می کند که بد حجابی که گشت ارشاد او را نمی گیرد بد حجاب خوبی نیست و آن بد حجابی خوب است که هم با دستگیری توسط گشت ارشاد، دستگیر ماموران آن شده و اشتغالزایی و درآمدزایی برای ایشان ایجاد نماید و هم، با شرکت در راهپیمایی های دولتی، "اگر دستگیر شوم هم حقم است" را با تمام قوا از حلقوم بیرون بیاورد.برای درک بهتر مطلب؛ فرض کنید که در سرزمینی دزد وجود ندارد.قطعا در این کشور وجود پلیس هم زائد خواهد بود.با این حساب است که سرزمین یاد شده توجه سایر کشورها و جهانیان را به خود جلب کرده و "مردم خوبی دارد" از هر کوی و برزن داخل و خارج شنیده می شود؛ واقعه ای که برای مسئولین و متصدیان امور گران تمام شده و " مردم از کجا بفهمند داریم کارمان را خوب انجام می دهیم" را بر دل و قلب و روح و روان ایشان می نشاند.با پیدا شدن سر و کله دزد، سر و کله پلیس هم پیدا می شود.اگر دزد، دزد خوبی باشد و قبل از آب کردن اموال سرقتی دستگیر شود، هم مالباخته( یا مالباختگان) "دستتان درد نکند" می گوید و هم پلیس " شرمنده مان نکنید! ما فقط وظیفه قانونی خود را انجام می دهیم" را به اطلاع همگان می رسانند.دزد با شرف هم می تواند به وجود خویش افتخار کرده و با صداقت تمام " اگر من نبودم هیچکدام از این اتفاقات خوب نمی افتاد" را با زندانبان خود دلنبشته های تابناک...

یکی از بستگان، به جد، اعتقاد داشت که ماهواره اخلاق را فاسد می کند.به این دلیل؛ او مدت های مدید در برابر خرید تجهیزات ماهواره مقاومت به خرج داد و در برابر اصرارها و خواهش و تمناهای خانواده ایستادگی نمود.از آنجا که مبارزه یک به چند، به ویژه وقتی پای عزیزان نزدیک در میان باشد، مبارزه آسانی نیست؛ در نهایت حرف هایی همانند "برنامه های خوبی هم دارد" و "ما قول می دهیم بدهایش را نبینیم" و "شما کاری به سریال هایش نداشته باش و فقط اخبار ومستندهایش را تعقیب کن!" تاثیر خود را گذاشت و مرد خانواده هم به جرگه "ماهواره بین ها" اضافه شد.تماشای ماهواره، اوایل، وقت کمی را از مرد خانواده می گرفت، اما به تدریج "دیدنی های" ماهواره آنچنان به مذاق او خوش آمد که در حال تماشای آن ها با چشم مسلح، فریاد " یک نفر عینک من را پیدا کرده و بیاورد!" را هم سر می داد.( کلا فراموش می کرد عینک به چشم زده است!)شاید وقتی روزنامه جوان، در چند روز گذشته، بی حجاب ها را به دو دسته خوب و بد تقسیم نمود، فکرش را هم نمی کرد و برنامه بیست و سی صدا و سیما با پخش تصویر نیمه عریان یک زن معترض ساکن کشور هلند این روزنامه ارزشی را به فکر "این یکی را دیگر در کجای دلم بگذارم" فرو ببرد.قطعا، برای روزنامه جوان، سخت بود که به حمایت از برخی بانوان نیمه عریان برخاسته و ندای " نیمه عریان های خوب هم داریم که به خوبی می توانند دیدنی های تلویزیون را بیشتر نمایند" سر دهد.شکی نیست صدا و سیمایی که زمانی پستان های گرگ را "نادیدنی" می دید و به این مناسبت نسبت به سانسور لوگوی باشگاه رم اقدام می کرد و در سایر زمان ها یقه های باز بازیگران زن ایرانی و خارجی را به بهترین نحو "آباژورپوش" می نمود فقط در راستای نشان دادن نمونه ای از مخالفین خود اقدام ب دلنبشته های تابناک...

همان سال اولی که برادرزاده ام وارد مدرسه کانادایی ها شد متوجه گردید که بسیاری چیزهایی که ما غیر طبیعی می دانیم، اموری کاملا طبیعی و پیش پا افتاده هستند.او متوجه شد که دختر و پسر می توانند با هم ازدواج کنند، یا برای همه عمر دوست معمولی هم باقی بمانند.اولیای امور تعلیم و تربیت به او گفتند که زن و شوهر حق دارند بچه دار شوند، یا برای همه عمر، بی آنکه پای فرزندی در میان باشد، به زندگی عاشقانه با یکدیگر ادامه دهند.در مدرسه، به او فهماندند که زن و شوهر، بنا به اوضاع و احوال مالی و روحیه و خیلی چیزهای دیگر، می توانند فرزندان زیاد داشته باشند، یا به همان تک فرزند قناعت کنند.دختر کوچولوی اخوی مطلع گردید که دختر و پسر حق دارند ازدواج کنند، یا برای همه عمر مجرد بمانند.وی دریافت که دختر و پسر مجرد می توانند، بنا به توافقات به عمل آمده، پس از 18 سالگی، در کنار والدین زندگی کنند یا در خانه های مجردی روزها و شب های خود را سپری سازند.معلم ها و آموزگاران، تمامی دانش آموزان مدرسه را آگاه این موضوع نمودند که فقط آدم ها نباید از اجناس مخالف تشکیل شده باشند تا اجازه زیر یک سقف رفتن را داشته باشند و چه بسا اجناس موافق با زیر یک سقف رفتن زندگی های به مراتب بهتری را برای خود رقم بزنند.آموزش و پرورش کانادایی از سنین کودکی به بچه ها آموزش می دهد که مردم حتما نباید از طریق زاد و ولد بچه دار شوند و آن ها می توانند با پذیرش فرزند دیگران، هم زحمت حاملگی را از سر خود کوتاه کنند و هم دست به انجام یک کار خیر و انساندوستانه بزنند."سگ و گربه بچه نمی شوند" را ما ایرانی ها زیاد مورد استفاده قرار می دهیم و این در حالی است که ساکنین بسیاری کشورهای اروپایی و امریکایی حیوانات خانگی را دقیقا یک عضو خانواده در نظر گر دلنبشته های تابناک...